مشاور مدیریت

مشاور مدیریت

مدیریت محترم؛ برای هر مساله ای راه حلی وجود دارد خوشحال خواهم شد در یافتن راه حل ها با شما همراه باشم. ؛تفکر - تلاش - توکل؛
مشاور مدیریت

مشاور مدیریت

مدیریت محترم؛ برای هر مساله ای راه حلی وجود دارد خوشحال خواهم شد در یافتن راه حل ها با شما همراه باشم. ؛تفکر - تلاش - توکل؛

آیا می دانید این برنامه یک روز کاری در چه سازمانی هست؟

۶:۳۰ صبح: در خوابگاه تان بیدار می شوید. منتظر رسیدن سرویس کارخانه هستید.

۸:۱۰ صبح: کارگران، (شامل دانش آموزانی که اینجا مشغول کارورزی هستند و قسمتی از درآمدشان را به مدارس می دهند، یا افراد زیر ۱۸ سال، یا زنان حامله) روزشان را با یک گردهمایی ۲۰ دقیقه ای شروع می کنند که حقوقی بابتش به آنها پرداخت نمی شود. در این مراسم آنها باید با صدای بلند شعارهایی مانند «کیفیت، انضباط، اتحاد. من بهترین هستم! سخت کار کن!» را تکرار کنند و همزمان دست بزنند یا به حالت خبردار نظامی بایستند. افرادی هم که این کارها را درست انجام ندهند، توبیخ خواهند شد. چنین مراسم هایی معمولا سه بار در روز برگزار می شوند.

۸:۳۰ صبح: کار آغاز می شود. هر روز کاری معمولا ۱۲ ساعت در پای خط مونتاژ به طول می انجامد. ۹۰ دقیقه هم زمان استراحت برای نهار و دستشویی در اختیار دارید. بدون هیچ صحبتی. از جای تان تکان نمی خورید. و در ایستگاه کاری تان حتی آب هم نمی نوشید. بدون هیچ تماس تلفنی. اگر کارتان را زود تمام کنید، باید بنشینید و تا پایان وقت کتابچه راهنمای کارکنان را مطالعه کنید.

۹:۳۰ صبح: فعالیت مفرر امروز مونتاژ کاورهای پشتی آیپد است. سهمیه شما ۶۰۰ عدد در روز، یا دقیقه ای یک عدد است.

۱۰:۳۰ صبح: از مدیر تیم تان درخواست وقت استراحت برای دستشویی می کنید، «هیچ کس دیگری چنین درخواستی ندارد. فقط تو یکی به همچین دردی دچار شده ای!»

۱۲ ظهر: وقت نهار. در نهارخوری کارخانه هر وعده صبحانه ۰.۳۳ تا ۰.۸۱ دلار آب می خورد و خرج هر وعده نهار و شام ۱.۶۳ دلار است. کیفیت غذا بد است و شام معمولا همان باقی مانده نهار است که گرم شده. البته هر چهارشنبه یک تکه میوه رایگان هم توزیع می شود.

۱ بعد از ظهر: بازگشت به کار. منتخبی از جملات تادیبی مدیران بخش: «اگر از دستورات سرپیچی کنی، تا ساعت ۱۲ ظهر زیر خورشید داغ نگهت می دارم.»، «کدام حرامزاده ای حرف زد؟»، «اگر ببینم کسی زیر میزش را تمیز نکرده، تمام خط مونتاژ باید تا شب رایگان کار کنند، بقیه را به دردسر نیندازید.»

۵ بعد از ظهر: استراحت. پردیزه کارخانه دارای سوپر مارکت، اداره پست، بانک، سالن اصلاح، کتابخانه با دسترسی به اینترنت، زمین بسکتبال و سالن بدنسازی است. در اینجا زمین بسکتبال و سوپرمارکت از همه محبوب ترند. حتی با وجود اینکه قیمت موارد غذایی بسیار بالا است.

۷ بعد از ظهر: هیچ مهمانی حق ورود ندارد. شایعه پراکنی ممنوع است. نباید حقوق دریافتی تان را فاش کنید. خارج از مناطق ویژه تعیین شده حق استعمال دخانیات ندارید. اصلا امکان خروج بروشورها و کتابچه ها را ندارید. به هیچ وجه اجازه برگزاری اعتصاب ندارید (اخراج برای متخلفان).

۸.۳۰ شب: هفته ای یک بار باید کارت ساعت تحریف شده ای را امضا کنید که برای بازرسان شرکت اپل پر می شود. این برگه شامل ۱۰ تا ۱۶ ساعت اضافه کاری است. در حالی که میزان واقعی اضافه کاری بیش از ۲۰ ساعت است. کارگران بسته به میزان اضافه کاری شان، دستمزدی برای امرار معاش شان دریافت می کنند.

۹ شب: پس از مراسم گردهمایی غروب، و معطل شدن در صف امنیتی، سوار سرویس های کارخانه می شوید تا برای به دست آوردن غذایی شاید بیشتر قابل خوردن باشد، به بازار شبانه بیرون بروید.

۱۰ شب: به خوابگاه بر می گردید. جایی که صدها نفر کارگر باید از یک دوجین دوش اشتراکی استفاده کنند. قوانین خوابگاه: حیوان خانگی ممنوع. الکل ممنون. نشستن در بالکن ممنوع. جابجایی اتاق ها یا تخت ها ممنوع. قماربازی ممنوع. میهمان خارج از محل کار ممنوع (اخراج متخلفان).

۱۱ شب: بالاخره موفق می شوید دوش بگیرید. آب سرد است.

۱۱:۳۰ شب: با ۱۱ کارگر دیگر به یک اتاق این خوابگاه خسته کننده و ملال آور می روید. چند دقیقه ای با موبایل تان اینترنت گردی می کنید، تا خواب شما را در بر گیرد... 

بیدار می شوید و تکرار یک روز دیگر...  منبع خبر

پایان سال و بازدید از محیط کاری چند شرکت معروف

مطالب زیادی واسه آخرین پست امسال در نظر گرفته بودم. ولی در نهایت به نظرم رسید بد نیست پایان سالی نگاهی داشته باشیم به محیط کاری چند شرکت بزرگ و مشهور در فضای سایبر شرکت هایی که به نوعی  با یکدیگر رقیب هستند. ویژگی بارز محیط کاری این شرکت ها باز بودن طراحی در آنها به سلیقه افرادی است که در آن محیط کار می کنند. درست مثل کشور خودمون ...! 

مدیری را می شناختم که وقتی یکی از کارکنانش تصویر مورد علاقه اش که البته هم عرفی بود و هم شرعی...! را روی دیوار اتاقش یا میزکارش نصب می کرد بدون درنگ می اومد و اون عکس را برمی داشت و اصلا هیچ اجازه ای به هیچ کس نمی داد که از علایق خودش رنگ و بویی در محیط کارش ایجاد کنه... یا اینکه حتما شما هم دیده اید که بسیاری از شرکت ها هنوز تو فضای ۴۰ -۵۰ سال پیش سیر می کنند و با اجبار به پوشیدن لباس فرم سعی در یکدست کردن محیط کاری و حتی نوع رفتار کارکنانشان دارند...! 

گوگل، فیس بوک، یاهو و موزیلا شرکت هایی هستند که هیچ کجاشون به شرکت های ایرانی شبیه نیست حتی محیط کاری شون...

حالا حسابش رو بکنید که توی همین کشور که سازمان ها هیچ اندیشه ای برای توجه به محیط کاری کارکنانشان و تاثیر آن روی افزایش بهره وری نیروی انسانی ندارند خود افراد اگر قرار باشه محیط کاریشون رو طراحی کنند چه می کنند...!

کتاب ماهی و بسته مهمانان همایش

یکی از دوستان تماس گرفت و پرسید واسه همایشی که چند روز دیگه تو شرکت شون برگذاری می کنند قراره یک بسته به مهمانان بدهند و می خواست غیر از موارد مرسومی که توی این جور بسته می ذارن کتاب مفیدی در زمینه مدیریت نیز همراه این بسته باشه...

من پیشنهاد کردم کتاب ماهی، یا کتاب هایی در زمینه آراستگی محیط کار (فنگ شویی اداری) به همراه فهرستی از وب سایت های تخصصی، مدیریتی و عمومی و خواندنی را با این بسته همراه کنند. پیشنهادهای شما همراهان نیز برای آینده راهگشا خواهد بود.

مرد کاغذی و مدیران ایرانی

امروز که خبر دریافت اسکار توسط انیمیشن مرد کاغذی را می‌خواندم و ویدیوی آن را نگاه می‌کردم به نظرم رسید می‌توان غیر از مطالبی که یک پزشک درباره این خبر مطرح کرده است و در جای خود بسیار هم جالب است نگاه دیگری هم به این انیمیشن داشت و آن، نگاه از زاویه مدیریتی است.

در بخشی های میانه این فیلم می‌بینید که مرد کاغذی چه بی انگیزه در محل کار خود فقط حضور دارد و درست مشابه برخی از سازمان های ایرانی و کارکنان آنها کارت ساعت خودش را زده و اکنون با ترس از مدیرش برای انجام کارهایی تکراری میخکوب پشت میزش نشسته است. 

اما وقتی انگیزه درونی مرد کاغذی (موضوع اصلی فیلم) به جوش می آید او بدون نگرانی از آینده کاری اش دست به اقداماتی نوآورانه، متفاوت و مهیج می زند و اگر چه چندین بار از سوی مدیر و همکارانش مورد عتاب قرار می گیرد لیکن به خاطر هدفش و آن انگیزه درونی ناشی از دستیابی به آن، همچنان به اقدامات خود به طور مستمر ادامه می دهد. این انگیزه درونی برای مرد کاغذی آنقدر مهم است که عطای کارش را به لقایش می سپارد و به دنبال هدف خود حرکتی مستمر را آغاز می کند.

اما افسوس که در سازمان های ایرانی نه از آن اهداف و انگیزه های درونی خبری هست و نه حتی اکثر مدیران ما توانایی این را دارند که از تمام توان کارکنان خود که در بیشتر موارد چیزی بیشتر از توان و انگیزه مرد کاغذی است، به درستی استفاده کنند.

دریافت انیمیشن مرد کاغذی 

(با حجم حدود 59 مگابایت)

سبد خوب و بد

انسان‌ها به شیوه هندیان بر سطح زمین راه مى‌روند. با یک سبد در جلو و یک سبد در پشت! در سبد جلو، صفات نیک خود را مى‌گذارند و در سبد پشتی، عیب‌هاى خود را نگه مى‌دارند. به همین  سبب در طول زندگى چشمانمان فقط صفات نیک خودمان را مى‌بیند و عیوب همسفرى که جلوى ما حرکت مى‌کند. بدین گونه است که درباره خود بهتر از او داورى مى‌کنیم، غافل از آن که نفر پشت سرى ما هم به همین شیوه درباره ما مى‌اندیشد!

۵ درسی که والت دیزنی به ما آموخت

۱-کاری کنید که آن را دوست داشته باشید.
۲-کاری کنید که آن را جدی می‌گیرید.
۳-آن کار را برای دیگران انجام دهید.
۴-با اولین موفقیت خود کنار نکشید.
۵-نگذارید موانع شما را متوقف سازند.
مطلب تکمیلی را نیز مطالعه نمایید.