ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
راننده تاکسی مقابل معبر تنگی که ورودیاش نوشته «توحید 11» ترمز میزند و میگوید: «رسیدیم... رضوی 10 اینجاست.» در ورودی این فرعی، چراغهای مسجد نه چندان بزرگی روشن است که بر پیشانیاش نوشته؛ «مسجد امیرالمومنین(ع)» اما اگر از قدیمیهای این محله بپرسید میگویند زمانی به اینجا میگفتند: مسجد کرولالها، شاید چون واقفش فردی ناشنوا بوده است. داخل مسجد غلغله است. چند نفر در راهرو ایستادهاند و ورودمان را بیهیچ حرفی و فقط با لبخندی بر پهنای صورت و دستی بر سینه خوشامد میگویند. ادامه ...