ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
پرونده اش را زیر بغلش گذاشتند و بیرونش کردند. ناظم با رنگ قرمز و چهره برافروخته فریاد کشید: بهت گفته باشم، تو هیچی نمی شی، هیچی! مجتبی نگاهی به همکلاسی هایش انداخت، آب دهانش را قورت داد و خواست چیزی بگوید اما، سرش را پایین انداخت و رفت. برگه مجتبی، دست به دست بین معلمها می گشت. اشک و خنده دبیران در هم آمیخته بود.
امتحان ریاضی ثلث اول:
پرسش: یک مثال برای مجموعه تهی نام ببرید.
پاسخ: مجموعه آدم های خوشبخت فامیل ما
پرسش: عضو خنثی در جمع کدام است؟
پاسخ: حاج محمود آقا ، شوهر خاله ریحانه که بود و نبودش در جمع خانواده هیج تاثیری ندارد و گرهای از کار هیچ کس باز نمی کند.
پرسش: خاصیت تعدی در رابطه ها چیست؟
پاسخ: رابطه ای است که موجب پینه دست پدرم، بیماری لاعلاج مادرم و گرسنگی همیشگی ماست.
معلم ریاضی اشکش را با گوشه برگه مجتبی پاک کرد و ادامه داد.
پرسش: نامساوی را تعریف کنید.
پاسخ: نامساوی یعنی، یعنی، رابطه ما با آنها، از مابهتران اصلا نامساوی که تعریف و تمجید ندارد، الهی که نباشد.
پرسش: خاصیت بخش پذیری چیست؟
پاسخ: همان خاصیت پول داری است آقا که اگر داشته باشی در بخش بیمارستان پذیرش می شوی و گرنه مثل خاله سارا بعد از جواب کردن بیمارستان تو راه خانه فوت می کنی!
پرسش: کوتاه ترین فاصله بین دو نقطه چه خطی است؟
پاسخ: خط فقر که تولد لیلا، خواهرم را سریعا به مرگش متصل کرد. برگه در این نقطه کمی خیس بود و غیر خوانا، که شاید اثر قطره اشک مجتبی بود.
معلم ریاضی، ادامه نداد برگه را تا کرد، بوسید و در جیبش گذاشت.
مجتبی دم در حیاط مدرسه رسیده بود، برگشت با صدای لرزانش فریاد زد. آقا اجازه، گفتید هیچی نمی شیم؟ هیچی؟ بعد عقب عقب رفت، در حیاط را بوسید و پشت در گم شد...