ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
مدیریت محترم، طی جلسات متعدد با سازمان های طرف قرارداد و به منظور دستیابی به بهره وری بیشتر در اداره امور قسمت های مختلف سازمان به راهکارهای متفاوتی رسیده ایم.
یکی از جدی ترین این راهکارها آن است که هزینه های اداره یک امور طی سال های مختلف محاسبه و میانگین گیری شود سپس اداره آن امور با سقف این هزینه میانگین به مدیر همان قسمت واگذار گردد با این شرط که آن مدیر هر مقدار از هزینه ها کمتر کند بعنوان پاداش برای خودش و نیروی تحت مدیریتش بتواند خرج کند.
جنابعالی نیز اگر در این رابطه دارای تجاربی هستید خوشحال خواهم شد تبادل تجربه نماییم.
مدیریت محترم، چندی پیش مقاله "آسیب شناسی پیاده سازی ایزو 9001 در ایران" توسط مشاور مدیریت منتشر گردید. متن کامل این مقاله در اینجا قابل استفاده است. تا کنون مدیران زیادی درباره این مقاله اظهار نظر کرده اند.
آیا به نظر شما لازمه چنین فرم ها و دستورالعمل هایی برای اندازه گیری میزان دستیابی به اهداف تدوین بشه؟ به نظر من که لازم نیست! یکی نیست به این دوستان بگه خیلی هنر دارید از ابزار به درستی استفاده نمایید و نه اینکه چرخ را دوباره اختراع کنید.
واسه اندازه گیری اهداف و عملیات مرتبط با اون می شه از روش های کنترل پروژه استفاده کرد بدون نیاز به طراحی دستورالعمل و یا فرمی خاص! کافیست نرم افزار مایکروسافت پروژه یا شبیه به اون رو بکار گرفت.
در مراسم تودیع پدر پابلو، کشیشی که ۳۰ سال در کلیسای شهر کوچکی خدمت کرده و بازنشسته شده بود، از یکی از سیاستمداران اهل محل برای سخنرانی دعوت شده بود. در روز موعود، مهمان سیاستمدار تأخیر داشت و بنابراین کشیش تصمیم گرفت کمی برای مستمعین صحبت کند.
پشت میکروفن قرار گرفته و گفت: «۳۰ سال قبل وارد این شهر شدم. انگار همین دیروز بود. راستش را بخواهید، اولین کسی که برای اعتراف وارد کلیسا شد، مرا به وحشت انداخت. به دزدی هایش، باج گیری، رشوه خواری، هوس رانی، زنا با محارم و هر گناه دیگری که تصور کنید اعتراف کرد. آن روز فکر کردم که جناب اسقف اعظم مرا به بدترین نقطه زمین فرستاده است ولی با گذشت زمان و آشنایی با بقیه اهل محل دریافتم که در اشتباه بودهام و این شهر مردمی نیک دارد.»
در این لحظه سیاستمدار وارد کلیسا شده و از او خواستند که پشت میکروفن قرار گیرد. در ابتدا از اینکه تاخیر داشت عذر خواهی کرد و سپس گفت: «به یاد دارم زمانی که پدر پابلو وارد شهر شد، من اولین کسی بودم که برای اعتراف مراجعه کردم.» منبع: راهکار مدیریت