ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
به نقل از وبلاگ مدیریت فناوری اطلاعات
برای ورود به سایت معرفی شده و دریافت پایان نامه ها از کلمه ورود و رمز زیر استفاده فرمایید:
Username : UITMUSER01
Password : welcome
مدیریت دانش یعنی فرآیند استفاده خلاق، مؤثر و کارآمد از کلیه دانش و اطلاعات در دسترس سازمان به نفع مشتری و در نتیجه به سود خود سازمان و یا به عبارت دیگر فرآیند تبدیل دانش ضمنی به دانش کاربردی. به این ترتیب ملاحظه می شود که دانش دارای فکری است که از دارایی های سنتی سرمایه ای مهم تر خواهد بود. برای بدست آوردن توان تبدیل دانش به مزیت رقابتی، سازمان ها بایستی محیطی فرهنگی به وجود آورند که در آن دانش و اطلاعات تسهیم و مدیریت شود و مورد استفاده قرار گیرد. دانش یکی از عوامل تأثیر گذار در کسب مزیت های رقابتی و منابع جمعی است. در سالهای اخیر شاهد ظهور رویکردهای بی شماری در زمینه مدیریت دانش بوده ایم. قدرت دانش یک منبع ارزشمند و مهم برای حفظ میراث ارزشمند، یادگیری موارد نو و تازه، حل مسایل و مشکلات، ایجاد هسته های رقابت و بنیان نهادن موقعیت های جدید برای فرد و سازمان، در حال حاضر و برای آینده است.
مدیریت دانش رویکرد نظام مند خلق، دریافت، سازماندهی، دستیابی و استفاده از دانش و آموخته ها در سازمان است که در سازمانهای آموزشی به بهبود تصمیم گیری، انعطاف پذیری بیشتر، کاهش بار کاری، افزایش بهره وری، ایجاد فرصت های جدید کسب و کار، کاهش هزینه، و بهبود انگیزه کارکنان کمک می کند. مدیریت دانش یکی از ابزار ها برای مقابله با مسایل جاری سازمان و موضوع مهمی است، زیرا به مهم ترین سرمایه ارزشمند سازمان یعنی سرمایه فکری(Intellectual capital) مربوط می شود.
هدف این مقاله ارائه راهنمایی های مرحله به مرحله برای شناخت دانش و استفاده مؤثر از آن است که در آن ضمن توضیح و تعریف مدیریت دانش و سازمان های آموزشی و بیان الگوی خلق دانش تلاش بر این بوده تا چگونگی اجرای هر چه بهتر مدیریت دانش در سازمانهای آموزشی به صورت اجمالی بررسی شود. برای مطالعه ادامه مقاله اینجا کلیک کنید.
به اطلاع میرساند ارسال تازههای وبسایت پژوهشگاه که متاسفانه چندی متوقف شده بود، دوباره آغاز میشود.
آیا تحقیق حوزهای بکر و دست نخورده در کتابخانه و حرفه کتابداری است؟
رضایت شغلی در کتابخانه: دوست داشتن یا تنفر
رهیافت پست مدرن به سازماندهی اطلاعات
فناوری اطلاعات و ارتباطات: لزوم توجه و سرمایهگذاری در حوزه کتابداری و اطلاعرسانی
مروری بر متون سواد اطلاعاتی در ایران (86-1383) و جهان (6-2005)
معرفی و ارزیابی اصطلاحنامه فرهنگی فارسی اصفا
مقدمهای بر نمایههای زنجیرهای
منابع مرجع چاپی در مقابل الکترونیکی: اشارتی به یک پژوهش در کشور استرالیا
پژوهشگاه اطلاعات و مدارک علمی ایران
یکی از روشهایی که میتوان به سودآور بودن تجارتی پی برد، هزینههای زیاد تبلیغاتی و تمایل به ورود به عرصه آن کسب و کار است. چیزی که مدتهاست ذهنم رو به خود مشغول کرده، واردات ساعت در ایران است. زمانی تصورم این بود که با وجود موبایل و سایر وسایل الکترونیکی که میشود توسط آنها زمان را فهمید، ساعت مچی کم کم عرصه تولید و تجارت را ترک خواهد کرد. ولی با اتفاقاتی که این روزها شاهدش هستم. کاملاً برایم روشن شده است که ساعت به عنوان یک کالای لوکس، قصد خروج از میدان را ندارد و حتی در کشوری مثل ایران واردکنندهها به رقابتهای تبلیغاتی و گران قیمت دست زدهاند. به عقیده من ساعت در وضعیت بلوغ به سر میبرد و توجه به آن به عنوان یک کالای لوکس امری بدیهی میباشد. اگر به دقت نگاه کنید بسیاری از تبلیغات گران قیمت اتوبانهای پررفت و آمد تهران را ساعتهای مختلف با مارکهای خارجی به خود اختصاص دادهاند. و جالبتر اینکه برای خریدار ایرانی مارک ساعت به مراتب مهمتر از خود ساعت، کارایی آن و اصلاً لزوم آن میباشد. اگر ساعتها را به دو دسته کلی حرفهای و لوکس تقسیم کنیم، آنچه که در دستهبندی لوکس قرار میگیرد بیشتر در ایران مورد استقبال قرار گرفته است.
برای این تجارت چند ویژگی خاص وجود دارد که آن را مثلاً از واردات خودرو به کشور متمایز میکند. ساعتها نیازمند چیزی به نام انبار نیستند و مثلاً میشود چندین میلیون ساعت را فقط در یک کمددیواری نگهداری کرد؛ و یا اینکه برای واردات آن همچون خودرو لازم نیست از هفتخوان رستم عبور کرد (از آن جهت که ما ادعایی برای تولید این محصول نداریم و کسی سنگ حمایت از تولید داخل را بر سینه نمیزند)، همچنین لزومی ندارد که هزار و یک استاندارد زیست محیطی را هم از سر گذراند. با توجه به این دلایل و همچنین وجود مشتریانی که برای حفظ پرستیژ خود حاضرند برای این کالای نه چندان کارا پول بپردازند، طبیعی است که تجارات آن گسترش یافته و تابلوهای تبلیغاتی ما پر شود از مارکهای رنگارنگی که مخصوص بخش مرفه جامعه است.
به نقل از: خط تولید، جستاری در مدیریت تولید و عملیات
شرکت بزرگی را تصور کنید که در کنار وظایف سازمانی کارمندانش،آنها را وادار می سازد در ازای داشتن دسترسی به رایانه و اینترنت یا اینترانت شرکتی،در محیط یک ویرایشگر با قالبی شبیه به وبلاگهای امروزی و در طول ساعت کاری موظف به نگارش مطالبی در دسته بندیهای موضوعات سازمانی(اهداف سازمانی،محصولات،خدمات،دستاوردهاو...) یا عمومی و یا فقط اطلاع رسانی بپردازند.وبلاگ شخصی هر کارمند توسط مدیر و کارشناسان بخش دانش و توسعه و به روزرسانی زیر نظر گرفته شده و حجم مفاهیم و ارزش و اثربخشی آنها از طریق بازدیدها و کامنتهای وارده،تعداد بحثهای به اشتراک گذاشته شده و امثالهم اندازه گیری می شود.به بهترین و پر بازدیدترین مطالب و وبلاگها از نظر فرم و مضمون از طریق سیستم حقوق و دستمزد مبالغی بعنوان پاداش ویژه مشارکت در نشر و توسعه دانش سازمانی پرداخت خواهد گردید و سازمان با صرف کمی وقت و مهارتهای انفورماتیکی،اندیشه و تجاب ضمنی کارکنانش را مکتوب خواهد کرد...
آنچه در سطور بالا آمد فقط یک ایده یا تصور از یک سازمان در آینده نیست،بلکه واقعیتی است که در بین کمپانیهای بزرگ و موفق جهان( لیست معروف به The Fortune 500) با فراوانی 8٪ در اوایل سال 2006(حدود 40 کمپانی از این لیست تا آن تاریخ به راه اندازی وبلاگهای مشارکتی در سازمانشان همت گمارده بودند!) گزارش شده است.تحقیق دیگری نشان می دهد تا نیمه اول سال 2006 میلادی حداقل 34٪ از کمپانی های بزرگ چنین وبلاگهایی را راه اندازی کرده اند و 35٪ آنها تا پایان همان سال برنامه های مشابهی تدوین کرده اند و این یعنی 70٪ از کمپانیهای جهان در سال 2007به ابزار توانا و کم هزینه ای برای مدیریت دانش ضمنی سازمانهایشان مجهز شده اند!.(به طور نمونه به وبلاگ معروف شرکت DELL نگاهی بیاندازید.)
در چنین سازمانی کارکنان به اشتراک دانشهاو تجارب خویش رغبت بیشتری نشان خواهند داد،جریان آزاد تبادل اندیشه و اطلاعات سرعت بیشتری خواهد گرفت،هوش جمعی جایگزین هوش انفرادی خواهد شد،لایه های مختلف سازمانی بدون در نظر گرفتن سلسله مراتب مخاطب اندیشه یکدیگر خواهند بود و سازمان به سمت تبدیل شدن به یک جامعه دانش محور پیش خواهد رفت...
منبع: چشم هایی که فکر می کنند
1. رئیس فداکار
2. رئیس داد و فریادکن
3. رئیس دلهره آور
4. رئیس استثمار کننده
5. رئیس سرهم کننده
6. رئیس سردرگم
7. رئیس سنت گرا (محافظه کار)
8. رئیس قدرتطلب
9. رئیس نچسب(تفلون)
10. کدام رئیس؟
11. رئیس مشکوک
12. رئیس دنیا به دوش
13. رئیس پرطمطراق
14. رئیس رفیق
16. رئیس مغرور (متکبر)
17. رئیس منزوی
18. رئیس کمال گرا
19. رئیس نامعقول
20. رئیس بزرگ
برای مطالعه کامل مقاله روی تصویر کلیک کنید.