مشاور مدیریت

مشاور مدیریت

مدیریت محترم؛ برای هر مساله ای راه حلی وجود دارد خوشحال خواهم شد در یافتن راه حل ها با شما همراه باشم. ؛تفکر - تلاش - توکل؛
مشاور مدیریت

مشاور مدیریت

مدیریت محترم؛ برای هر مساله ای راه حلی وجود دارد خوشحال خواهم شد در یافتن راه حل ها با شما همراه باشم. ؛تفکر - تلاش - توکل؛

سنگتراش

روزی ، سنگتراشی که از کار خود ناراضی بود و احساس حقارت میکرد، از نزدیکی خانه بازرگانی رد می شد. در باز بود و او خانه مجلل ، باغ و نوکران بازرگان را دید و به حال خود غبطه خورد و با خود گفت : این بازرگان چقدر قدرتمند استد و آرزو کرد که مانند بازرگان باشد .
در یک لحظه ، او تبدیل به بازرگانی با جاه و جلال شد. تا مدت ها فکر میکرد که از همه قدرتمند تر است. تا این که یک روز حاکم شهر از آنجا عبور کرد ، او دید که همه مردم به حاکم احترام میگذارند حتی بازرگانان. مرد با خودش فکر کرد: کاش من هم یک حاکم بودم ، آن وقت از همه قوی تر می شدم
.
در همان لحظه ، او تبدیل به حاکم مقتدر شهر شد . در حالی که روی تخت روانی نشسته بود ، مردم همه به او تعظیم میکردند. احساس کرد که نور خورشید او را می آزارد و با خودش فکر کرد که خورشید چقدر قدرتمند است. او آرزو کرد که خورشید باشد و تبدیل به خورشید شد و با تمام نیرو سعی کرد که به زمین بتابد و آن را گرم کند .
پس از مدتی ابری بزرگ و سیاه آمد و جلوی تابش او را گرفت . پس با خود اندیشید که نیروی ابر از خورشید بیشتر است ، و تبدیل به ابری بزرگ شد . کمی نگذشته بود که بادی آمد و او را به این طرف و آن طرف هل داد. این بار آرزو کرد که باد شود و تبدیل به باد شد. ولی وقتی به نزدیکی صخره سنگی رسید، دیگر قدرت تکان دادن صخره را نداشت. با خود گفت که قوی ترین چیز در دنیا ، صخره سنگی است و تبدیل به سنگی بزرگ و عظیم شد. همان طور که با غرور ایستاده بود ، ناگهان صدایی شنید و احساس کرد که دارد خرد میشود. نگاهی به پایین انداخت و سنگتراشی را دید که با چکش و قلم به جان او افتاده است .

مرد بالن‌سوار و مرد روی زمین

 مردی در یک بالن در حال پرواز کردن بود که متوجه شد گم شده است. در حالی که ارتفاع بالن را کم می‌کرد، مردی را دید.
مرد بالن‌سوار فریاد زد: "ببخشید، می‌توانید به من کمک کنید. من به دوستم قول دادم که نیم ساعت پیش او را ملاقات کنم، اما حالا نمی‌دانم کجا هستم."
مرد روی زمین پاسخ داد: "بله. شما در یک بالن در ارتفاع حدود 10 متر از سطح زمین معلق هستید. شما از شمال بین 40 و 42 درجه عرض جغرافیایی و از غرب بین 58 و 60 درجه طول جغرافیایی قرار دارید."
مرد بالن‌سوار پاسخ داد: "شما باید مهندس باشید."
مرد روی زمین گفت: "بله. از کجا فهمیدی؟"
مرد بالن‌سوار گفت: "خوب، همه چیزهایی که گفتی از نظر فنی درست است، اما من نمی‌دانم با اطلاعاتی که دادی چکار کنم و در حقیقت هنوز گمشده هستم."
مرد روی زمین پاسخ داد: "شما باید مدیر باشید."
مرد بالن‌سوار گفت: "بله من مدیر هستم، اما از کجا فهمیدی؟"
مرد روی زمین گفت: "خوب، شما نمی‌دانی کجا هستی و نمی‌دانی کجا می‌روی. شما قولی داده‌ای اما نمی‌دانی آن را چگونه عملی کنی و انتظار داری من مشکلت را حل کنم. واقعیت این است که شما دقیقاً در همان موقعیت پیش از برخوردمان قرار داری اگر چه ممکن است در بیان آن مقداری خطا داشته باشم.

حساسیت خودرو به بستنی وانیلی

لطفا دقت بفرمایید!

هر دفعه که برای خرید بستنی وانیلی به مغازه می روم و به خودرو بازمی گردم ، ادامه مطلبماشین روشن نمی شود؛ اما هر بستنی دیگری که بخرم ، چنین مشکلی نخواهم داشت. خواهش می کنم درک کنید که این مساله برای من بسیار جدی و دردسرآفرین است و من هرگز قصد شوخی با شما را ندارم. می خواهم بپرسم چطور می شود پونتیاک من وقتی بستنی وانیلی می خرم ، روشن نمی شود؛ اما با هر بستنی دیگری راحت استارت می خورد؟

 

دوست دارید چه رنگی باشید؟

همه مداد رنگی ها مشغول بودند به جز مداد سفید.هیچ کس به او کاری نمی داد.همه می گفتند تو به هیچ دردی نمی خوری !

یک شب که مداد رنگی ها توی سیاهی کاغذ گم شده بودند، مداد سفید تا صبح کار کرد.

ماه کشید، مهتاب کشید و آنقدر ستاره کشید که کوچیک و کوچیک و کوچیک تر شد. صبح توی جعبه مداد رنگی جای خالی او با هیچ رنگی پرنشد !!

سفید چه رنگی است؟

خارپشت هستید یا روباه

ایسایا برلین در رساله معروف خود به نام « خارپشت و روباه » جهان را به دو گروه: خارپشت ها و روباه ها تقسیم می کند. این اصطلاح برگرفته از ضرب المثل یونانی قدیمی است که می گوید: « روباه خیلی چیزها می داند، اما خارپشت فقط یک چیز خیلی مهم را می داند».
ماروین برسلر، استاد دانشگاه پرینستون، در یکی از گفتگوهای طولانی که با وی انجام گرفت به نیروی خارپشت اشاره کرد: « شما می خواهید بدانید، کدام دسته از افراد می توانند، بر کسانی که به اندازه خود آنان با هوشند، بیشترین تاثیر را بگذارند؟ آنها خارپشت ها هستند.» فروید و ضمیر ناخودآگاه. داروین و انتخاب طبیعی، مارکس و اختلاف طبقاتی، انیشتین و نظریه نسبیت، آدام اسمیت و صنف کارگر- همه آنها خارپشت بودند.« کسانی که بزرگ ترین رد پاها را بر جای نهادند.» هزاران نفر به آنها گفتند: « عجب ایده خوبی، اما خیلی ژرف بین هستید! »...
به عبارت دقیق تر، مفهوم خارپشتی، مفهومی ساده و شفاف، ناشی از درک عمیق فصل مشترک سه محور فکری زیر است:
1.شما در چه زمینه ای می توانید بهترین عملکرد را درجهان داشته باشید( و در چه زمینه ای نمی توانید در دنیا بهترین باشید).
2.عامل حرکت موتور اقتصادی شما چست؟
3.شما به چه کاری علاقه دارید؟
اکنون فرض کنید زندگی کاری شما این سه معیار را در بردارد ...

منبع:مدیریت دانش سازمانی